شخصی در مسجد سنجار (شهری در سه منزلی موصل ) برای درک استحباب اذان، اذان می گفت، ولی صدای او به گونه ای ناهنجار بود که شنوندگان ناراحت گشته و از او دور می شدند…

اذان

صدای دلخراش اذان گو

شخصی در مسجد سنجار (شهری در سه منزلی موصل ) برای درک استحباب اذان، اذان می گفت، ولی صدای او به گونه ای ناهنجار بود که شنوندگان ناراحت گشته و از او دور می شدند، صاحب آن مسجد، امیری عادل و پاکنهاد بود و نمی خواست دل او را با بیرون کردن نامحترمانه او را برنجاند، ولی او را خواست و به او چنین گفت: ((ای جوانمرد! این مسجد دارای اذان گوهای قدیمی است، که برای هر کدام پنج دینار را (به عنوان حقوق ماهیانه ) تعیین کرده ام، ولی به تو به دینار می دهم که از اینجا بجای دیگر بروی. ))

اذان گو با صاحب مسجد به توافق رسیدند، و او از شهر سنجار بجای دیگر رفت، مدتی از این ماجرا گذشت، تا اینکه روزی آن اذان گو هنگام عبور، صاحب آن مسجد را دید، نزدش آمد و گفت: ((حیف بود که مرا از آن مسجد با ده دینار، بجای دیگر فرستادی، زیرا اینجا که رفته ام، به من بیست دینار می دهند تا جای دیگر روم، ولی نمی پذیرم. )) صاحب مسجد در حالی که بلند می خندید و از خنده روده بر شده بود، به او گفت: ((هان! مواظب باش که تا پنجاه دینار نگرفتی از آنجا بیرون نرو!!))

به تیشه کس نخراشد ز روی خارا گل

چنانکه بانگ درشت تو می خراشد دل

برای خدا این گونه قرآن نخوان

ناخوش آوازی با صدای بلند قرآن می خواند، صاحبدلی از کنار او گذشت و به او گفت: ((ماهانه چقدر پول می گیری، قرآن بخوانی؟ ))

قاری: هیچ نمی گیرم.

صاحبدل: پس چرا برای قرائت قرآن، خود را آن همه زحمت می دهی؟

قاری: من قرآن را برای خدا و ثواب آن می خوانم.

صاحبدل: به تو نصیحت می کنم، که از برای خدا، دیگر قرآن نخوان.

گر تو قرآن بر این نمط خوانی

ببری رونق مسلمانی


منبع : پایگاه حوزه



لینک منبع

مطلب صدای اذان گو، نخواندن قرآن در سایت مفیدستان.

صدای اذان گو، نخواندن قرآن

اذان ,قرآن ,مسجد ,صدای ,ولی ,صاحب ,و از ,بجای دیگر ,او را ,به او ,بود که
مشخصات
آخرین مطالب این وبلاگ
آخرین جستجو ها